زندگی را رودی ببین که بر بستر زمان
جاریست.
در ساحل این رود بایست ،
نه کنجکاو باش و نه نگران.
به خس و خاشاک گذشته ات نگاه کن
که بر خاطراتت شناورند و می آیند و
می روند، درست مانند حوادثی که در
روزنامه ها می خوانی.
از آن ها منتزع شو و نسبت به آن ها
بی تفاوت باش!
آن گاه انفجاری رخ خواهد داد.
معجزه ی شکفتن در خویش!
زورق آوازهای دل خوشگلم،در
انتهای روز،مرا به آن سوی ساحل
خواهد برد،به جایی که از آنجا
می توانم همه چیز و همه کس را
ببینم.
کتاب اشراق ها (مسیحا برزگر)